سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میز گرد آزاد!

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آهنگ های منوچهر اصلانی

دلم شکستآهنگ پاییز – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

کوچ غمناک پرستوهای شاد
در غروبی پر ملال و بی صدا
خبر عریونی باغا رو داد
پائیز اومد اینور پرچین باغ
تا بچینه برگ و بار شاخه ها
کسی از گلها نمیگیره سراغ…کسی از گلها نمیگیره سراغ
بیا در سوگ دلگیر گل سرخ
بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زاده ی فصل خزانیم
دو تن پرورده ی دامان گریه
شده لبریز تو فضای سینمون
قصه ی بی غم گساری های ما
میدونم پایان نداره بعد از این
غصه ی بی برگ و باری های ما
بیا در سوگ دلگیر گل سرخ
بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زاده ی فصل خزانیم
دو تن پرورده ی دامان گریه
پائیزه پائیز عریون
من و تو خسته و گریون
پائیزه پائیز عریون
من و تو خسته و گریون
مینویسم با دل تنگ
روی گلبرگ شقایق
فصل دل تنگی پائیز
فصل غمگینی عاشق
بیا در سوگ دلگیر گل سرخ
بخونیم شعری از دیوان گریه
من و تو زاده ی فصل خزانیم
دو تن پرورده ی دامان گریه
پائیزه پائیز عریون
من و تو خسته و گریون
پائیزه پائیز عریون
من و تو خسته و گریون

آهنگ معجزه ی شرقی – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

با تو این ثانیه ها معنی تکرار نبودن، باور آینه ها جرات انکار نبودن…
بودنت معجزه ی شرقی باران و عطش، تو نبودی روز و شب این همه تب دار نبودن…
تو نه سحری، تو نه جادو ، نه سرابی، میدونم تو نه آغاز یه رویا نه یه خوابی میدونم…
تو همون آیت نوری، توی شبهای سیاه، تو ی آوار تباهی تو امیدی تو پناه،…
گرچه هنوزم فاصله ها خورشید رو از من میگیره اما نذار این شب زده باز تو تن ظلمت بمیره…
ثانیه ها ، ثانیه ها، وسعت فریاد منه،کاری بکن، کاری بکن،
فرصت میلاد منه …
با تموم خستگیهام، با همه دلبستگی ام، لب خاموشم تو رو چون شعری واسه فریاد کم میاره…
تو کویر تشنه روح من بگو باز بارون بباره…

برچسب: ،

آهنگ زندگی – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

مثل کوهی روبروی موج رخوت سربلند
مثل صحرایی صبور و بیکران
زیر سقف نیلی این آسمان
مثل کوهی روبروی موج رخوت سربلند
مثل صحرایی صبور و بیکران
زیر سقف نیلی این آسمان

زندگی آهنگ جاری بودنه
فرصت سبز بهاری بودنه
با هجوم تیرگی در قاب یاس
شوق آواز قناری بودنه
به سایه دل سپردن
تفعلی به خوابه
ترانه رهایی
طلوع آفتابه
شب از دریچه ها رفت
بگو سحر بتابه
شب از دریچه ها رفت
بگو سحر بتابه

برچسب:

آهنگ کودکی ها – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

یادش بخیر اون روزگار
فصل قشنگ ِ کودکی
عروسکا زنده بودن
قبیله ایی عــروسکی

یادش بخیر اون روزگار
فصل بهار و اطلسی
هنوز تنم پُـر نبود از
حس ِ غریب ِ بی کسی
قلبا از آهن نبودن
رفیقا دشمن نبودن
دنیا پُـر از قشنگی بود
سکوت ِ ماه و پشت ِ بوم
قصّه های نیمه تموم
خوابای خوب ِ رنگی بود

برچسب: ،

آهنگ آخرین برگ – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

یه نفر میاد که دلم داره هواش، تو گوش دلم پیچیده زنگ صداش ،خورشید نگاش اگه نتابه تو شب سیاهمون ، در قطب ظلمت یخاجی میشه کویر دلامون ، وای اگه نیادونی که اسمش رو لب بهاره اونی که اسمش آخرین برگ باغ انتظاره …
بی تو در تقدیر مرداب دلم…
خسته تر از روح گردابه دلم…
تو بیا که آخرین برگ منی، آرزوی لحظه مرگ منی، تو بیا که خسته ام ،زجهان گسسته ام….
ای که اسم تو طلوع باورصبح، آه اگه نیای با خنده از در صبح…
وقتی شب میرسه مثل یه همزاد پیر تو گلوم میشکنه فریاد دستمو بگیر ….
بی تو در تقدیر مرداب دلم…
خسته تر از روح گردابه دلم…
تو بیا که آخرین برگ منی، آرزوی لحظه مرگ منی توبیا که خسته ام ،زجهان گسسته ام….

برچسب: ،
ارسال شده در

آهنگ کوچ – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

طعم تلخ گریه تو صدام نشسته …
بغض خیس فریاد تو گلوم شکسته …
کوچ من از همیشه ، چاره آخر اینه، پای عبورم اما زنجیری زمینه…
سخت لحظه های رفتن میدونم، سخت در خودم شکستن میدونم، با یه دنیا غم و فریاد رو لبام سخت از هیچی نگفتن میدونم…
کوچ من از همیشه ، چاره آخر اینه، پای عبورم اما زنجیری زمینه…
نمیخوام روز و شبم این همه تکراری باشه، کاش میشد هجرت من فرصت بیداری باشه…

برچسب: ،
ارسال شده در

آهنگ شهود – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

رقص روشن باد با آهنگ بهار
مه گیر دم صبح فصل سرخ انار

وهم نیلی ابر زیر چرخ کبود
خواب سبز چمن تا به آبی رود

نقشی زیبا چون رویایی در بهشت
کلکه هستی با سرمستی مینوشت، در جانم

من مست از تب شعر سرشارم به سرور
در جانم همه شور طوفانی ز شهود

نقشی زیبا چون رویایی در بهشت
کلکه هستی با سرمستی مینوشت در جانم

برچسب: ،
ارسال شده در

آهنگ قرن بی باور – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

نسل انسان در قرن بی باور پشت هیچستان میشود پر، پر…
و نفرین هر چه مینالد، بر چنین قرن زشت بی باور.
نه کلامی ز همزبانی ها نه نشانی ز مهربانی ها، کس ندارد به مهر کس پیوند، شهر دلها به سوگ یک لبخند، واژگون گردی ای قرن بی باور ،قرن جنگ و جهل قرن شور و شر…
در بلوغ فصل سخت آهن و دود حرس دنیا حسرت سود آدمی را کرده نابود بنگر ای معبود.
در غریبستان این قرن ای شبالود طاقت دلها به فرسود جلوه کن خورشید موعود ،خورشید موعود …
نه کلامی ز همزبانی ها نه نشانی ز مهربانی ها، کس ندارد به مهر کس پیوند، شهر دلها به سوگ یک لبخند، واژگون گردی ای قرن بی باور ،قرن جنگ و جهل قرن شور و شر…

برچسب: ،
ارسال شده در

آهنگ صدای آشنا – منوچهر طاهرزاده

فروردین ??م, ????

شبا وقتی فضای شهر تشنه ی بوی بارونه
توی پس کوچه ای خاکی عابری خسته می خونه

صدای عابر خسته می پیچه تو تن کوچه
می گه دل عاشق دریاست پشت ساحل نمی مونه

صدای عابر خسته می پیچه تو تن کوچه
می گه دل عاشق دریاست پشت ساحل نمی مونه

همیشه تو گوشم طنین این صداست
طنین این صدا با دلم آشناست

دلمو میبره تا به چشمه ی نور
تا به وادی عشق تا به شهر حضور

من آلوده ی خاکم, دل آلوده ی من
دو زنجیری دنیا, دو زندونی تن

دیگه موندن اینجا عذابه واسه ما
آخه با چه زبونی اینو باید بگم

شبا وقتی فضای شهر تشنه ی بوی بارونه
توی پس کوچه ای خاکی عابری خسته می خونه

صدای عابر خسته می پیچه تو تن کوچه
می گه دل عاشق دریاست پشت ساحل نمی مونه

صدای عابر خسته می پیچه تو تن کوچه
می گه دل عاشق دریاست پشت ساحل نمی مونه

همیشه تو گوشم طنین این صداست
طنین این صدا با دلم آشناست

دلمو میبره تا به چشمه ی نور
تا به وادی عشق تا به شهر حضور

من آلوده ی خاکم, دل آلوده ی من
دو زنجیری دنیا, دو زندونی تن

دیگه موندن اینجا عذابه واسه ما
آخه با چه زبونی اینو باید بگم

بیا کوله بارت رو ببند ای دل تنها
یه شب شبی بارونی دلو بزنیم دریا
دلو بزنیم دریا

برچسب: ،
ارسال شده در

آهنگ شب – فرامرز اصلانی

فروردین ??م, ????

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است

ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است

اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را

عشق می باید این روزگاران خدا را

هرچه خواهی تو از لطف اوآرزو کن

چاره ی خویش را از دلت جستجو کن

دامن افسردگی ها رها کن که بای

بر نگیرد زدوش تو اندوه آری

چون کبوتر بزن پر بزن پر که گوئی

از نشستن تو یارا مرادی نجویی

پر بکش سوی روشنی ها که شاید

از پس تیرگی ها آفتابی در آید

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است

ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است

اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را

عشق می باید این روزگاران خدا را

برچسب: ،

آهنگ یاد گذشته – فرامرز اصلانی

فروردین ??م, ????

آدم که یاد گذشته هاش میافته
چشمانش از گریه اشکآلود میشه
تصویری از روزهای رفته میبینه
که در اون هر چهره ای نابود میشه
هر پرستویی که به سویی میپره
خبر پایون فصلی رو میبره
هر گل تازه ای که چشم باز میکنه
به خودم میگم که این نیز میگذره
میگذره . میگذره…
میگذره . میگذره…
کوچه های خاکی تهرون . قدیما
پر ز آواز نشاط بچه ها بود
شهر فرنگی توی اون دنیای کوچک
قصه هاش شیرینترین قصه ها بود
هر پرستویی که به سویی میپرید
خبر آغاز فصلارو میشنید
هر گل تازه ای که چشم باز مینمود
شاهد روزای خوب کودکی بود
کودکی بود . کودکی بود…
کودکی بود . کودکی بود…

برچسب: ،

آهنگ پرستوهای خسته – فرامرز اصلانی

فروردین ??م, ????

آی پرستوهای خسته که غبار هر سفر به بالهایتون نشسته
آیا هنوزهم می گذرید ز شهری که زمونه به رویم درهاشو بسته
آهای کبوترهای غمگین که نیرنگ آسمون کرده بالهاتونو سنگین
آیا هنوز هم می نشینید به بامی که زمونه سرنگون کرده به پایین
من همیشه دلم می خواست چراغونی به جز اشکم نیومد به مهمونی
دل سراپرده غمهای زمونه ست پرستوی تنم بی آشیونه ست
ای کوچه های دماوند که کودکی های من از شما خاطره ها دارند
آیا هنوز هم می گسترید به دشتی که برایم در آن خاطره می کارند. . .

برچسب: ،

آهنگ دریغ – فرامرز اصلانی

فروردین ??م, ????

دروغه . روز دوباره یک دروغ دیگره
میدونی دام محبت از رهایی بهتره
من و تو همیشه کنج غم میمونیم
من و تو قدر شادی رو نمیدونیم
نه تنها خورشید ما گرمیهاشو از دست میده
آسمون فیروزه رنگیهاشو حالا برچیده
خدایا این مردم کوکی چی میگن؟
دریغا اینا عاشق نمیشن
خدایا این مردم کوکی چی میگن؟
دریغا اینا عاشق نمیشن
نمیشن . نمیشن…